English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6148 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
magnetic loading U بارگیری مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
preload loading U بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
unit loading U بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
wet storage U بارگیری روی عرشه کشتی درروی دریا بارگیری دریایی
back haul U بارگیری در بازگشت از یک ماموریت بارگیری دوسره باربرگشت
embarkation order U دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
combat loading U بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
endurance loading U بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
magnetic induction U چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
soft U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softer U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material U هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
degauss U پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic ink character recognition U تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
record U گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
taped U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
magnetic skin effect U جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
magnetic blowout U خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy U خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic ritation U گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic reluctance U مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic flow U فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic deflector U یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flux density U چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
shipping U بارگیری
burdening U بارگیری
material handling bridge U پل بارگیری
stowage U بارگیری
loading U بارگیری
well deck U پل بارگیری
charging U بارگیری
loading bridge U پل بارگیری
loading facilities U وسایل بارگیری
stows U بارگیری کردن
loading chart U جدول بارگیری
loading time U زمان بارگیری
loading table U جدول بارگیری
bucket charging U بارگیری با سطل
laden U بارگیری شده
accumulator charge U بارگیری اکومولاتور
deadweight U تناژ بارگیری
bulk loading U بارگیری در مخازن
stowed U بارگیری کردن
stowing U بارگیری کردن
loading site U محل بارگیری
carburizing pot U فرف بارگیری
stow U بارگیری کردن
charging car U واگن بارگیری
apron U محوطه بارگیری
commercial loading U بارگیری تجارتی
aprons U محوطه بارگیری
loading point U نقطه بارگیری
load lines U علایم بارگیری
loading apron U نوار بارگیری
charging crane U جرثقیل بارگیری
load factor U ضریب بارگیری
loading rack U سکوی بارگیری
loading station U ایستگاه بارگیری
cargo net U تور بارگیری
ammunition loading line U خط بارگیری مهمات
loading bucket U سطل بارگیری
charging berth U اسکله بارگیری
line charging capacity U فرفیت بارگیری خط
line charging current U جریان بارگیری خط
loading site U سکوی بارگیری
loading scale U مقیاس بارگیری
charging wharf U اسکله بارگیری
embarkation area U محوطه بارگیری
plimsol mark U مارک بارگیری
plimsol mark U علایم بارگیری
load U بارگیری کردن
point of loading U نقطه بارگیری
pre loading U بارگیری اولیه
well deck U عرشه بارگیری
loads U بارگیری کردن
loads U بارگیری مهمات
load U فرفیت بارگیری
stowage U بارگیری و باراندازی
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
loading diagram U دیاگرام بارگیری
load U بارگیری مهمات
pick up and delivery U بارگیری و تحویل
pallete U کفه بارگیری
download U بارگیری پایین
pallets U کفه بارگیری
roll-on/roll-off U بارگیری- تخلیه
frequency loading U بارگیری فرکانسی
pallet U کفه بارگیری
quay U سکوی بارگیری
quays U سکوی بارگیری
Loading and unloading. U بارگیری وتخلیه
loading U فرفیت بارگیری
embarkation table U جدول بارگیری
on berth U ناوحاضربه بارگیری
loads U فرفیت بارگیری
pack saddle U زین بارگیری
charge and discharge U محل بارگیری و باراندازی
staging unit U یکان بارگیری کننده
cargo plan U طرح بارگیری ناو
cargo port U دریچه بارگیری ناو
stevedoring charges U هزینههای بارگیری وباراندازی
tactical loading U بارگیری رزمی یا جنگی
loading plan U طرح بارگیری خودرو
loading chart U طرح بارگیری هواپیما
bulk loading U بارگیری مخزن به طور یک جا
bulk load method U روش بارگیری با بارقوال
loading list U لیست بارگیری خودرو
initial program load U بارگیری برنامه اغازی
commercial loading U بارگیری کالای تجارتی
stevedore U بارگیری وباراندازی کردن
ingot charging crane U جراثقال بارگیری شمش
loading space U فضای قابل بارگیری
embarkation table U جدول قابلیت بارگیری
actual obligated space U محل یا جا در بارگیری دریایی
loading U بارگیری مهمات درهواپیما
horizontal loading U بارگیری افقی کشتیها
commodity loading U بارگیری کالاهای مختلف
stevedore U متصدی بارگیری و تخلیه
shiping agent U کارگزار بارگیری کشتی
stevedores U متصدی بارگیری و تخلیه
charging side U محل بارگیری کوره
stevedores U بارگیری وباراندازی کردن
reluctivity U مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic flux U فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
dispersion U پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance U تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
accessorial services U خدمات بارگیری و تخلیه بار
stevedores U متصدی بارگیری و حمل و نقل
stevedores U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
loading ramp U راهروی شیب دار بارگیری
stevedore U متصدی یانافر بارگیری وباراندازی
stevedore U متصدی بارگیری و حمل و نقل
base loading U بارگیری انجام شده در پایگاه
fio U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
lift on U بارگیری کشتی توسط جرثقیل
laydays U ایام بارگیری و باراندازی کشتی
lay day U ایام بارگیری و باراندازی کشتی
embarkation order U ترتیب سوار شدن یا بارگیری
lay day U روز بارگیری وباراندازی کشتی
palletetisation U درکفه بارگیری قرار دادن
p&d U delivery and up pick بارگیری و تحویل
mutilation table U جدول راهنمای بارگیری خودروها
free in and out U بدون هزینه تخلیه و بارگیری
maximum load rating U قابلیت بارگیری نامی حداکثر
despatch money U جایزه بارگیری یا تخلیه سریع
port U شراب شیرین بارگیری کردن
lighterage U هزینه بارگیری وباراندازی ازکشتی
reloadable control storage U انباره با کنترل بارگیری مجدد
The ship is loading. U کشتی درحال بارگیری است
capacity load U حداکثر فرفیت بارگیری ناو
shiping agent U حق العمل کار بارگیری کشتی
railway end U پل سکوی بارگیری راه اهن
roll on roll off U روش بارگیری مستقیم ناو
bridge plate U پل بین سکوی بارگیری وخودرو
drayage U هزینه بارگیری وبار اندازی
lading U بارگیری عمل بار کردن
bulk load method U روش استفاده از بارگیری قوال
despatch money U پاداش جهت بارگیری یاتخلیه سریع
mutilation table U جدول بارگیری پیش بینی شده
dispatch money U جایزه یا انعام بارگیری یاتخلیه سریع
pickup zone U منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
portcall U درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
drayage U چهارچرخه یاگاری مخصوص بارگیری وباراندازی
loading U بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
entrucking table U جدول حرکات و بارگیری خودروهای باری ارتشی
lighterage U هزینه بارگیری و باراندازی از کشتی توسط دوبه
embarkation element U یکان مخصوص کمک به بارگیری یا سوار شدن
actual placement U قرار دادن بار در محل تخلیه و بارگیری
portcapacity U فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
prestowage plan U طرح پیش بینی باربندی و بارگیری وسایل
ipl U Load Program Initail بارگیری اغازی برنامه
embarkation team U تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
constructive placement U تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
stowage plan U طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
turnaround cycle U مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
load line U خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
long shoreman U گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
primage U اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
demurrage U بیکار و معطل نگهداشتن کشتی بیش از مدتی که جهت بارگیری یا تخلیه یا طی مسافت مبداء به مقصد لازم است
grid magnatic angle U زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
magnetic tape recording U ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
embarkation officer U افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون
over shipment U ارسال بار بیش از حد فرفیت کشتی بارگیری بیش از حد
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
deck cargo U بار روی عرشه کشتی بارگیری برروی عرشه
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
magnetized U مغناطیسی
magnetic U مغناطیسی
magnetic tick U تق مغناطیسی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com